قلم گویای همه چی نیست...
متاسفم برای مردمی که برای گرفتن دو پاکت شیر یارانهای ساعتها در صف های طولانی می ایستن که مثلا 200 تومن پول کمتری بدن...
به این نگاه نمی کنن برای همین 2 ساعت یه لنگه پا وایسادن باید 10 برابر که چه عرض کنم 100 برابر پول دوا و دکتر بدن ...
متاسفم برای مردمی که برای گرفتن پول یارانه شون جلوی بانک ها سر و دست می شکنن غافل از اینکه خدا فردا و پس فردای هم آفریده و ...
متاسفم برای مردمی که آنقدر نسب به کشت و کشتار و دیدن جنازه و خون عادت کردن که دیگه مردن آدمها براشون فرقی نداره ...
پی نوشت:
1- به دلیل قرار گرفتن در موج خشم دوستان عزیز پست قبلی را با این پست پوشش می دهیمممممم :)))
2- زندگی اگر هزار بار دیگر بود ... بار دیگر تو بار دیگر تو و بار دیگر تو ...
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۰ ساعت 13:47 توسط ن.ن
|
تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلت